به تازگی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفتوگو با شبکه «یورو نیوز» به نکات تأمل برانگیزی در زمینه کشورمان و برجام اشاره کرده است. «جوزف بورل» در این زمینه میگوید: «... ایرانیها به هر حال بعد از ماجراهای سالهای اخیر حق دارند احساس کنند که به آنها خیانت شده است و بنابراین احتمالاً نخواهند خواست دوباره با همان کارتها بازی کنند. اما ما هم باید منتظر بمانیم.»رمزگشایی از اظهارات جوزف بورل، در گرو «چینش همزمان» پیامها و سیگنالهای ارسالی دولت بایدن و تروئیکای اروپایی در قبال برجام و ایران است. درست در همان زمانی که «جوزف بورل» به عنوان رئیس کمیته مشترک برجام از حق ایران مبنی بر «بیاعتمادی به آمریکاـ اروپا» سخن به میان میآورد، «هایکو ماس» وزیر خارجه دولت آلمان سیگنال کاملاً متفاوتی را در قبال برجام و راهکارهای موجود برای حفظ آن به تهران و نظام بینالملل مخابره میکند! هایکو ماس معتقد است، اگر ایران میخواهد «برجام» حفظ شود، باید به محدودیتهایی جدید در حوزه هستهای تن داده و علاوه بر آن، آزمایش موشکهای بالستیک را متوقف کند! وزیر خارجه ژرمنها به این هم اکتفا نکرده و همزمان نیز خواستار «تحدید قدرت منطقهای ایران» در قالب یک «توافق جدید» شده است!
تجمیع مواضع «جوزف بورل» و «هایکو ماس»، سؤالاتی را در ذهن مخاطبان داخلی و بینالمللی متبادر میکند؛ از جمله اینکه آیا «پارادوکسهای گفتاری مقامات اروپایی» در قبال ایران و توافق هستهای، منبعث از نوع نگاه متفاوت سیاستمداران اروپایی در نحوه تعامل یا تقابل با کشورمان است؟! پاسخ این پرسش قطعاً منفی است!
مطابق تقسیم کاری که میان اتحادیه اروپا و ایالات متحده (دولت جدید) صورت گرفته است، قرار است هر دو بازیگر غربی در یک «برهه زمانی»، به ارسال پیامها و سیگنالهای متفاوت و در ظاهر متمایزی خطاب به ایران دست بزنند. هدف از ارسال این سیگنالها، افزایش ضریب سردرگمی افکار عمومی و مسئولان حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان است، به گونهای که آنها «تروئیکای اروپایی» را یک «بازیگر واحد» قلمداد نکنند! زمانی که خدای ناکرده این پیش فرض به صورت خواسته یا ناخواسته در ذهن مسئولان حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان شکل بگیرد، مرحله دوم بازی اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران آغاز میشود: خلق «پلیس بد» و «پلیس خوب»!
بر اساس این تقسیم کار جدید، قرار است اتحادیه اروپا تا زمان حضور بایدن در کاخ سفید، ضمن ارسال سیگنالهای «متناقض» و «هدفمند» به ایران، زمینه لازم را برای ورود سریع بایدن به پرونده برجام فراهم کنند. نقشه راه مشترک مشخص است: «اینکه برجام به مثابه «نقطه آغاز» اعمال محدودیتهای همهجانبه موشکی، منطقهای و حتی محدودیتهای جدید هستهای علیه ایران تعریف شود.»
در این معادله چند لایه، توافق هستهای نه حکم یک «توافق حقوقی مستقل» و نه حکم یک «سند بینالمللی» خواهد داشت! در این مسیر، «برجام» حکم کاتالیزور یا عامل تسریعکنندهای را خواهد داشت که بتوان آن را معطوف به استراتژی «مهار همهجانبه ایران قدرتمند» به کار گرفت.